نگاهی به فیلمهای چهلمین جشنواره فیلم فجر/۸ «بیرویا»، سرگردان در میان اختلالهای روانی/ «بدون قرار قبلی»، بازیابی هویت
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۳۰۴۶۶
در هشتمین روز از چهلمین جشنواره فیلم فجر دو فیلم «بیرویا» ساخته آرین وزیردفتری و «بدون قرار قبلی» ساخته بهروز شعیبی در خانه جشنواره به نمایش درآمد.
بیرویا، سرگردان در میان اختلالهای روانی
«بیرویا» اولین فیلم بلند آرین وزیردفتری است که پیش از این در عرصه فیلم کوتاه موفقیتهایی نیز کسب کرده بود. فیلم با یک توضیح اضافه درباره بیماری اسکیزوفرنی تمام میشود و انگار میخواهد مخاطب سرگردان خود را در لحظه پایانی مجاب کند که این فیلم درباره این اختلال روانی بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وزیردفتری تلاش کرده بود که با فیلمبرداری روی دست و تکانهای دوربین حس تعلیق و سرگردانی را در فیلم ایجاد کند و مخاطب را با خود همراه کند. شاید در اکران عمومی موفق به انجام این کار بشود، اما مخاطب تخصصی در سینمای جشنواره را چندان راضی و متقاعد نکرد، هر چند که او را تا پلان آخر بر صندلی خود نشاند.
ساخت فیلم روانشناسانه، موضوعی میانرشته ای است که هر کسی از پس آن برنمیآید. به عبارتی برای ساخت چنین فیلمی همان اندازه که به شناخت سینمایی نیاز هست، به شناخت روانشناسانه هم نیاز است و به نظر میرسد نقش یک روانشناس در جایگاه مشاور نمیتواند کمک چندانی به شکلگیری قصه و کارگردانی آن بکند. شناخت روانشناسانه باید در ذهن مولف جاری و ساری باشد تا بتواند از پس به تصویر کشیدن اختلالات روانی و ذهنی برآید. عدم موفقیت بیرویا شاید همین باشد، گرچه هومن سیدی در مقام تهیهکننده در این فیلم حضور دارد که پیش از این چنین آثاری را با امضای او دیده بودیم، همچنان که گفته شد این شناخت باید در خود مولف جاری و ساری باشد.
بعضی خلاءهای فیلمنامه هم که گل درشت به چشم میآمد و انگار کارگردان و نویسنده اصلا به برخی نکات که مخاطبان به آن آگاهی دارند، توجه نکرده بود. هیچ سفارتخانهای به کسی که پاسپورت او کمتر از 6 ماه اعتبار دارد، ویزا نمیدهد. در حالی که کارگردان مساله اخذ پاسپورت را در صورتی طرح میکرد که زوج اصلی فیلم درصدد بستن چمدانهای خود به مقصد کپنهاک بودند و این یعنی ویزا را در دست دارند. شنیدهها حاکی از این است که مسائل فرامتنی این فیلم را بسیار دچار تشویق کرده است و شاید بهتر بود وزیردفتری و تهیهکنندگان، هومن سیدی و سعید سعدی نمایش فیلم را به ایجاد شرایط بهتر فیلم به تعویق میانداختند.
بدون قرار قبلی، بازیابی هویت
بهروز شعیبی امسال با فیلم «بدون قرار قبلی» در جشنواره حضور دارد که شاید در ظاهر تفاوتهایی با آثار قبلی او دارد، اما مساله اصلی و نگاه همیشگی او را با خود دارد: روابط انسانی و نگاه دینی.
به نظر نگارنده، بهروز شعیبی که با بازی در فیلم «آژانس شیشه ای» ابراهیم حاتمیکیا به سینما آمد، تاثیر این کارگردان بهنام و موثر سینمای ایران را در کارهایش نشان میدهد. بدون قرار قبلی، با چیدن درست و به جای عناصر فیلمنامهاش موفق میشود تغییر نگاه و حتی تحول شخصیت اصلی، یعنی یاسی را، با بازی پگاه اهنگرانی برای مخاطب باورپذیر کند. دختری که از 6 سالگی به آلمان مهاجرت کرده و از گذشته و خصوصا از پدر خود هیچ شناخت و خاطرهای ندارد و حتی قادر نیست فارسی بخواند. یاسی در مواجه با گذشته خود بسیار سرد برخورد میکند، اما رشتههای باریک و شکننده گذشته به یاری شاگرد و دوست پدرش قویتر میشود و او را به سمت شناخت و پذیرش گذشته و ریشههایش میکشاند و بالاخره هویت خود را مییابد.
شعیبی باوجودی که تصاویری زیبا از آلمان، کشوری که یاسی در آن زندگی میکرد، نشان میدهد، با کشاندن او به مشهد و تلنگرهایی از گذشتهای که توسط اطرافیان پدرش مرور میشود، میخواهد تاکید کند که هر چند سالها دوری، سردی و بیتفاوتی آورده است، اما ریشهها همیشه به قوت خود باقی هستند و درخت در جایی بار بهتری میدهد که در آن ریشه دارد.
شعیبی همچنان برای نشان دادن آشوب روحی یاسی، فرزند پسری را برای او انتخاب کرده که دچار بیماری اوتیسم است که سرکشیهای و ناسازگاریهای فراوانی دارد. در کنار این دو، خانواده دختر خاله یاسی، نرگس را دارد که در آرامش زندگی میگذرانند، آنچه از گذشته دارند را حفظ کردهاند، حتی آنچه متعلق به مادربزرگشان بوده است، در خانهای قدیمی زندگی میکنند و سبک زندگی ایرانی دارند. در کنار هم قرار گرفتن این دو، و بازیابی هویت و گذشته یاسی به او آرامشی میدهد که به قول نرگس، باعث آرامش آلکس، پسر یاسی میشود.
شعیبی گرچه با کشاندن یاسی و دختر خاله به بازار مشهد و نشان دادن هویت معماری ایرانی برای ایجاد هویت بومی در فیلمش کمی خامدستانه عمل کرده است، با کشاندن یاسی به بارگاه امام رضا و یادآوری تنها خاطره از کودکی و پدرش، همچنان رویکرد مذهبی خود را نشان داده است، خصوصا که در انتها، آلکس، پسر یاسی نیز شفا یافت و یک بار دیگر جهانبینی و ایدئولوژی شعیبی را باور کردیم.
منبع: الف
کلیدواژه: بدون قرار قبلی بی رویا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۳۰۴۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعلام حکم دختری که باعث مرگ مادرش شد
دختری که در یک جدال خانوادگی مادرش را به قتل رسانده بود با جلب رضایت اولیای دم به ۱۰ سال حبس محکوم شد.
به گزارش مشرق، فروردین سال ۹۸ دختر جوانی به نام نرگس در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مدعی شد که پس از درگیری با مادرش، او به طور ناخواسته فوت کرده است.
پس از آن مأموران به محل حادثه که خانهای در جنوب تهران بود، رفتند و با جسد زن ۶۵ سالهای به نام مریم که آثار خونریزی روی سرش پیدا بود، مواجه شدند.
نرگس در توضیح ماجرا به مأموران گفت: مادرم به لحاظ روانی مشکلات زیادی داشت و مجبور بود هر روز تعداد زیادی قرص مصرف کند به همین خاطر تعادل روانی نداشت و مدام با هم دعوا میکردیم. چند ساعت قبل دوباره با هم بحثمان شد و کارمان به درگیری کشید و مادرم با سرعت به آشپزخانه رفت و چاقویی برداشت و به سمتم حمله کرد و من هم برای دفاع از خودم او را هل دادم که سرش به دیوار خورد و از حال رفت. بعد برای اینکه خودم را آرام کنم، قلیان درست کردم و به تراس رفتم تا بکشم اما مادرم دوباره به تراس آمد و لگدی به قلیان زد و با چاقو چند ضربه سطحی به پا و شکمم زد. با اینکه مجروح شده بودم اما وقتی دیدم از سرش خون میآید دستهایش را گرفتم تا آرام بگیرد اما او عصبانیتر شد و گفت باید از خانه بروم. من هم با ناراحتی از خانه بیرون رفتم. میخواستم قرصهایش را بخرم اما بعد از دو ساعت که برگشتم در را باز نکرد. نگران شدم و با آتشنشانی تماس گرفتم. وقتی در را باز کردند با جسد مادرم رو به رو شدیم. پس از آن جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.
در تحقیقات بعدی مشخص شد که مادر و دختر هر دو به مواد مخدر شیشه اعتیاد داشتهاند.
در این میان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد: «علت فوت ضربه مغزی و خونریزی بوده است.»با اعلام این گزارش، پدر و مادر مریم و پسرش (دایی متهم) علیه نرگس شکایتی را ثبت کردند و خواستار قصاص او شدند.
با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه، اولیای دم درخواست قصاص کردند. سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل عمد گفت: ۷ سال قبل پدرم، من و مادرم را تنها گذاشت و رفت و من و مادرم با هم زندگی میکردیم تا اینکه چندی قبل با پسر همسایهمان دوست شدم و او با فریب، من را مورد آزار و اذیت قرار داد که شکایت کردم و او را به تبعید و شلاق محکوم کردند. یکی از روزهایی که با مادرم برای پیگیری پرونده رفته بودیم، مادرم زمین خورد و سرش با جدول کنار خیابان برخورد کرد و بعد از مدتی فراموشی گرفت و مشکل روانی پیدا کرد تا جایی که دست به خودکشی زد و یک بار هم نزدیک بود خانه را به آتش بکشد. او سر هر موضوعی با من درگیر میشد. آنقدر به من فشار روانی وارد شد که به خانه داییام در شهرستان رفتم. نمیخواستم به خانه برگردم اما مادرم بارها با من تماس گرفت و التماسم کرد تا برگردم و من هم دلم سوخت و دوباره به خانه برگشتم، با این حال دوباره درگیریهای ما شروع شد.
من در این سالها خیلی سختی کشیدم اما من قاتل مادرم نیستم.
در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، متهم را به قصاص محکوم کردند. وقتی حکم در شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد، دختر جوان در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
رضایت اولیای دم و محاکمه از جنبه عمومی جرم
در حالی که زمان زیادی تا اجرای حکم نمانده بود او توانست پیش از اجرای حکم رضایت اولیای دم مقتول را جلب کند.
بدین ترتیب وی از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت. در جلسه رسیدگی که در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، متهم به با تکرار اظهاراتش گفت: در مدت ۵ سالی که در زندان بودم یک شب آرام نخوابیدم و عذاب وجدان نابودم کرد. حالا از قضات درخواست میکنم در حد امکان در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا بتوانم دوباره آزاد شوم.
در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی، وی را به ۱۰ سال حبس با احتساب روزهای بازداشتی محکوم کردند.
منبع: روزنامه ایران