نگاهی به فیلم سینمایی «بیرویا»/ پوشش محتوای سیاسی و الحادی یک اثر با ادعای تولید در «ژانر روانی»
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۳۱۲۲۸
فیلم سینمایی «بیرویا» در ذات خود اثری به شدت سیاسی و در شمایلی جا گرفته در «ژانر فلسفی» است که با ضرب و زور یک کَپشن چند خطی، آن هم قبل از شروع تیتراژ پایانی، میخواهد خود را به عنوان «فیلمی روانشناختی» معرفی ساخته و تمامی انگارههای ذهنی منحطی که در طول اثر به خورد مخاطب خود داده است را با ادعای پرداختن به موضوع «بیماران اسکیزوفرنی» توجیه سازد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فیلم سینمایی «بیرویا» با روایت زندگی «رویا» و «بابک» به عنوان زوج جوانی در آستانه مهاجرت. در این میان «رویا» که جایگاه اجتماعی مناسبی برخوردار است، تمایل چندانی به این تغییر و مهاجرت ندارد؛ اما به واسطه علاقه شدیدی که به همسرش دارد، پس از گذشت پنج سال حالا متقاعد به همراهی شده و این موضوع را پذیرفته است که از ایران مهاجرت کند. در این میان «رویا» که با «آرش» و «لیلی» از زمان دانشجویی رابطه دوستانه دارد و با کمک «مادر آرش» یک مرکز خیریه تاسیس نموده و به امور خیریه نیز مشغول هستند و ...؛ به یکباره با حکم ممنوعالخروجی خود به سبب دریافت وام مواجه میشود. این در حالی است که «رویا» این اتفاق را به گونهای پروندهسازی برای «آرش» نسبت می دهد. «آرشی» که حدود دو ماه قبل ناپدید شده و هیچ خبری از او نیست و ...
فیلم سینمایی «بیرویا» به وضوح اثری بیربط با بیماری «اسکیزوفرنی» یا «شیزوفرنی» است. موضوعی که موجب میشود تا این اثر سینمایی هیچ تلاش موثری در جهت تصویرسازی درست و دقیق از واقعیت این بیماری که با اختلال جدی در مغز همراه است و به نحوه تفکر فرد، اعمال، بیان احساسات و همچنین درک واقعیت فرد صدمه وارد میکند و ... از خود نشان ندهد.
البته باید توجه داشت که اگر ظاهرسازی فیلم سینمایی «بیرویا» و معرفی این اثر سینمایی به عنوان فیلمی در «ژانر روانی» یا «سایکو» نبود؛ قطعا لازم بود تا این اثر را در مرتبه نخست به عنوان یک اثر سیاسی و سپس یک اثر فلسفی معرفی نماییم. اثری که در وجه سیاسی آن سعی شده تا «حاکمیت» از نقش «هویتدهنده» و «هویتگیرنده» و به طور کُل از جایگاه «هویتساز» برخوردار شود و در مقابل این ملت مظلوم هستند که مجبور به اطاعت از تصمیمات مدیران ارشد این حاکمیت میباشند. مدیرانی که در حال تغییر عرصه مدیریت سنتی خود و ترمیم آن در بنایی مُدرن بوده و در این مسیر وقتی شخصیتی همچون «رویا» با تصمیم ایشان مبنی بر پروندهسازی برای «آرش» و ارائه اَنگ «اختلاس مالی» به وی همراهی نمیکند؛ نه تنها کیان خانواده او را متزلزل و مانع خروجش از کشور میشوند؛ بلکه اقدام به گرفتن «هویت رویا» و جایگزینی «هویت زیبا» در جایگاه حقیقی و حقوقی او نموده و در این مسیر تا به آنجا پیش میرود که «آرش» جدیدی را به جامعه معرفی مینمایند و برای «رویا» هویتی جدید صادر نموده و او را مجبور به تمکین و آبستن شدن از مردی جدید مینماید و ...
سوای نظر از متن سیاسی پُررنگ فیلم سینمایی «بیرویا» قرار گرفتن این اثر در تطابق فُرم روایتهای خود به سبک «کریستوفر نولان» موضوعی است اگر چه سبب میشود تا «بیرویا» در گونه آثار «فلسفی» و با ژستی «متفکر» دستهبندی شود؛ اما واقعیت آن است که ضعف بُنیه تئوریک و عدم برخورداری و اشراف پدیدآورندگان اثر نسبت به اصول مبانی «تفکر اسلامی» و فهم لازم در باب تعارضات معرفتی مطرح شده در مبحث «جهانهای موازی» یا «گیتیهای موازی» و ... سبب شده تا فیلم سینمایی «بیرویا» به عنوان اثری ناسازگار با «شریعت اسلام» جلوهگری نموده و در این مسیر تا به آنجا پیش رود که حتی مبانی الحادی ویژهای را در قالب «الهیات ماتریالیستی» به عمق جان مخاطب سینمایی خود حقنه سازد.
فیلم سینمایی «بیرویا» بسیار سعی میکند تا خود را به عنوان اثری متفکر نشان دهد و در این مسیر نه تنها از «ذهن زیبا» و یا «تِنِت» و «اینسپشن» و ... الهام گرفته؛ بلکه از هر تفکر رمزآلودی در «سینمای پُست مُدرن» وام میگیرد تا خود را به عنوان اثری چند وجهی بقبولاند. اثری که اصلیترین کارکرد آن را میتوان در به شُهرت رساندن یکباره پدیدآورندگان آن با «ظاهری متفکرانه» باشد. پدیدآورندگانی که از دنیای «فیلم کوتاه» به عرصه تولید «فیلم داستانی بُلند» مهاجرت نموده و حالا برای رسیدن به اوجی یکباره، بسیار مشتاق به متفکر نشان دادن و تفسیر شدن و تحلیل شدن اثر تولیدی خود در فضای کُلی سینمای کشور میباشند.
در مجموع فیلم سینمایی «بیرویا» را میتوان اثری مجعول قلمداد نمود. اثری که بیش از هر چیز ضعف بنیه «شورای پروانه ساخت آثار سینمایی» را افشا نموده و خلاء جدی حضور طیف متفکر و دغدغهمند را به جهت فهم مضامین و دریافت محتوای ارائه شده در یک فیلمنامه را معین میسازد. خلائی که امید است در دوره جدید و به سبب تحولات صورت گرفته در مدیریت جدید «سازمان سینمایی» و تغییرات ایجاد شده در ترکیب «شوراهای نظاراتی» مرتفع گردد.
محمدرضا مهدویپور
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: فیلم بی رویا الحادی تولید سینمای پست مدرن فیلم سینمایی بی رویا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۳۱۲۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مجازات دختری که باعث مرگ مادر معتادش شد
فروردین سال ۹۸ دختر جوانی به نام نرگس در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مدعی شد که پس از درگیری با مادرش، او به طور ناخواسته فوت کرده است.
پس از آن مأموران به محل حادثه که خانهای در جنوب تهران بود، رفتند و با جسد زن ۶۵ سالهای به نام مریم که آثار خونریزی روی سرش پیدا بود، مواجه شدند.
نرگس در توضیح ماجرا به مأموران گفت: مادرم به لحاظ روانی مشکلات زیادی داشت و مجبور بود هر روز تعداد زیادی قرص مصرف کند به همین خاطر تعادل روانی نداشت و مدام با هم دعوا میکردیم. چند ساعت قبل دوباره با هم بحثمان شد و کارمان به درگیری کشید و مادرم با سرعت به آشپزخانه رفت و چاقویی برداشت و به سمتم حمله کرد و من هم برای دفاع از خودم او را هل دادم که سرش به دیوار خورد و از حال رفت. بعد برای اینکه خودم را آرام کنم، قلیان درست کردم و به تراس رفتم تا بکشم، اما مادرم دوباره به تراس آمد و لگدی به قلیان زد و با چاقو چند ضربه سطحی به پا و شکمم زد.
با اینکه مجروح شده بودم، اما وقتی دیدم از سرش خون میآید دستهایش را گرفتم تا آرام بگیرد، اما او عصبانیتر شد و گفت باید از خانه بروم. من هم با ناراحتی از خانه بیرون رفتم. میخواستم قرصهایش را بخرم، اما بعد از دو ساعت که برگشتم در را باز نکرد. نگران شدم و با آتشنشانی تماس گرفتم. وقتی در را باز کردند با جسد مادرم رو به رو شدیم. پس از آن جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.در تحقیقات بعدی مشخص شد که مادر و دختر هر دو به مواد مخدر شیشه اعتیاد داشتهاند.
در این میان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد: «علت فوت ضربه مغزی و خونریزی بوده است.» با اعلام این گزارش، پدر و مادر مریم و پسرش (دایی متهم) علیه نرگس شکایتی را ثبت کردند و خواستار قصاص او شدند.
با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه، اولیای دم درخواست قصاص کردند. سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل عمد گفت: ۷ سال قبل پدرم، من و مادرم را تنها گذاشت و رفت و من و مادرم با هم زندگی میکردیم تا اینکه چندی قبل با پسر همسایهمان دوست شدم و او با فریب، من را مورد آزار و اذیت قرار داد که شکایت کردم و او را به تبعید و شلاق محکوم کردند.
یکی از روزهایی که با مادرم برای پیگیری پرونده رفته بودیم، مادرم زمین خورد و سرش با جدول کنار خیابان برخورد کرد و بعد از مدتی فراموشی گرفت و مشکل روانی پیدا کرد تا جایی که دست به خودکشی زد و یک بار هم نزدیک بود خانه را به آتش بکشد. او سر هر موضوعی با من درگیر میشد. آنقدر به من فشار روانی وارد شد که به خانه داییام در شهرستان رفتم. نمیخواستم به خانه برگردم، اما مادرم بارها با من تماس گرفت و التماسم کرد تا برگردم و من هم دلم سوخت و دوباره به خانه برگشتم، با این حال دوباره درگیریهای ما شروع شد.
من در این سالها خیلی سختی کشیدم، اما من قاتل مادرم نیستم.در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، متهم را به قصاص محکوم کردند. وقتی حکم در شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد، دختر جوان در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
رضایت اولیای دم و محاکمه از جنبه عمومی جرم
در حالی که زمان زیادی تا اجرای حکم نمانده بود او توانست پیش از اجرای حکم رضایت اولیای دم مقتول را جلب کند.بدین ترتیب وی از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت. در جلسه رسیدگی که در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، متهم به با تکرار اظهاراتش گفت: در مدت ۵ سالی که در زندان بودم یک شب آرام نخوابیدم و عذاب وجدان نابودم کرد. حالا از قضات درخواست میکنم در حد امکان در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا بتوانم دوباره آزاد شوم.
در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی، وی را به ۱۰ سال حبس با احتساب روزهای بازداشتی محکوم کردند.
منبع: روزنامه ایران
tags # اخبار حوادث سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟